درباره وبلاگ

نازنینم بی تو اینجا نا تمام افتاده ام ... " به صورتی که تویی کمتر آفریده خدا ... تو را کشیده و دست از قلم کشیده خدا "
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان " نازنینم ، تا خدا هست زندگی باید کرد.. "و آدرس Nazanin4316.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 108
بازدید ماه : 174
بازدید کل : 61523
تعداد مطالب : 136
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1


.

.

.

" نازنینم ، تا خدا هست زندگی باید کرد "
پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 19:5 ::  نويسنده : محسن       

 آواز عاشقانه ي ما در گلو شكست

 
حق با سکوت بود٬ صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
 
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

آن روزهای خوب که دیدیم ٬خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست

                                                                        "قیصر امین پور"

 



نظرات (0)
یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 17:33 ::  نويسنده : محسن       

حرفها دارم اما ... بزنم یا نزنم؟

با توام، با تو خدا را! بزنم یا نزنم؟

همه حرف دلم با تو همین است که دوست...
... ...
چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟

عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟

گفته بودم که به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:

دست بر میوه‌ حوا بزنم یا نزنم ؟

به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم؟

دست بر دست همه عمر در این تردیدم:

بزنم یا نزنم؟ ها؟ بزنم یا نزنم؟
 
" قیصر امین پور "



نظرات (0)
پنج شنبه 5 تير 1390برچسب:, :: 11:14 ::  نويسنده : محسن       
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم

اگر دشنۀ دشمنان، گردنیم
اگر خنجر دوستان، گرده ایم

گواهی بخواهید، اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم

دلی سر بلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
 
"قیصر امین پور"

 



نظرات (0)

صفحه قبل 1 صفحه بعد